انگار یادش رفته پاشو تو کفش بزرگا نزاره
ولی اکثر اوقات آدم و مچاله میکنه....روزگار
روزگار را میگوییم
نه اینکه زانو زده باشم جلویش ......نه
فقط بی کسی کمی سنگین است....همین
شرم دارم
به خدا شرم دارم به مادرم بگویم
آنکه به خاطرش قلب تورا شکستم تنهایم گذاشت و رفت
واقعا چه انرژی میخواست
کنترل اولین قطره اشک برای نچکیدن برایش
وحالا
حالم دست سیگارم است
سیگار را بر لب شعر مینشانم
دودش را بر صفحه روزگار فوت میکنم
خودم که هیچ...........شعرم که هیچ
بگذار حداقل......
دینم را به سیگار ادا کرده باشم..........دلم
دلم از نبودنش پر است..........خیلی به خدا
آنقدر که اضافه اش از چشمانم میچکد
بیا برگردیم دوران بچگی .........
به خدا بچگی عالمی داشت و قدرش ندونسیم.....
بیا بچه گونه بازی کنیم!بازی.....
بیا کلاغ پر بازی کنیم!کی پر؟...
روز بی تو پر!دوست داشت غیر تو پر!
عشق جز تو پر!اصلا همه چیز پر!
فقط.........فقط تو نپر
این روزام آنقدر زمین خورده ام که
رنگ آسمان را فراموش کرده ام.....
بوی خاک گرفته تمام آرزوهام....بوی خاک...
وقصه همچنان پا برجاست
وهمچنین عاشق انتقاد
السلام علیک یا صاحب الزمان
میدانم که از چشمتان افتاده ام اقا
ولی اینرا هم میدانم که سلامم را بی جواب نمیگذارید
که جواب سلام واجب است
پس ای حضرت عشق هر روزصبح سلامتان میکنم
شاید خودتان دستم را بگیرید
شاید برای آمدنت دیر کردهای
وقتی نگاه آینه را پیر کردهای
دیری است آسمان مرا شب گرفته است
خورشید من، برای چه تأخیر کردهای؟